گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو
گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو

عاشقانه..."شمس لنگرودی"





غمگین مشو عزیز دلم

مثل هوا کنار توام

نه جای کسی را تنگ می کنم

نه کسی مرا می بیند

نه صدایم را می شنود

دوری مکن

تو نخواهی بود

من اگر نباشم...!

 


من دیگه بچه نمی شم..."معینی کرمانشاهی"


متن و آهنگ قدیمی من دیگه بچه نمی شم   


خواننده: عماد رام

شعر: معینی کرمانشاهی

آهنگ: عماد رام

تنظیم: احمد پژمان


برای اجرا یا دانلود آهنگ، بر روی لینک زیر کلیک نمایید:

http://s8.picofile.com/file/8279474642/

Emad_Ram_Man_Digeh_Bacheh_Nemisham_

WWW_IRMP3_IR_.mp3.html


به تو می‌گم که نشو دیوونه ای دل

به تو می‌گم که نگیر بهونه ای دل

من دیگه بچه نمی شم

دیگه بازیچه نمی شم

 

به تو می‌گم عاشقی ثمر نداره

واسه تو جز غم و درد سر نداره

من دیگه بچه نمی‌شم

دیگه بازیچه نمی‌شم

 

عقلم زیر پا گذاشتی رفتی

تو منو مبتلا گذاشتی رفتی

به غم زمونه ای دل

منو واگذاشتی ای دل

 

به خدا منو رسوا کردی ای دل

همه جا مشتمو وا کردی ای دل

هرجا رفتی پاگذاشتی

فتنه برپا کردی ای دل

 

می دونم تو دیگه عاقل نمی شی

تو دیگه برای من دل نمی شی

 

من دیگه بچه نمی شم

دیگه بازیچه نمی شم


)درضمن این ترانه با صدای نادر گلچین هم اجرا شده است(

 

چشم تر... "زهرا بیدجی"

 

تو دیدی چشم تر آتش بگیرد

عزیزت پشت در آتش بگیرد

 

و بابایت سرش بر نیزه باشد

و سر نیزه سر آتش بگیرد

 

تو دیدی پیش چشم باغبانی

درختی از کمر آتش بگیرد

 

شده آیا دلت هر روز هر روز

که از هرم خبر آتش بگیرد

 

چه حالی می شوی وقتی ببینی

برادر از جگر آتش بگیرد

 

برادر زاده هایت دیده باشند

که حلقوم پدر آتش بگیرد

 

تو دیدی خیمه های اهل بیت ات

به هنگام سفر آتش بگیرد

 

مگو دیگر که نزدیک است از غم

دل زینب دگر آتش بگیرد

 

مگو دیگر تعجب هم ندارد

ندیدی چشم ترآتش بگیرد


 

 

زندگی ات را همین امروز زندگی کن...


 

بعدترها ... وقتی موهای جو گندمی ات را از پیشانی ات کنار می زنی

و قرص های رنگارنگت را به ضرب آب پایین می دهی

 

وقتی با کسی که عادت کرده ای به بودنش کنار شومینه ی رنگ و رو

رفته ی خانه می نشینی و به جای دوستت دارم،

از پادردت شکایت می کنی...

 

وقتی برای بار هزارم سریالی را تماشا می کنی

وقتی دیگر برایت فرقی نمی کند موهایت سپید باشند یا بلوند!

نسکافه ای باشد یا هر رنگ دیگری!

 

وقتی پسر بزرگترت روز مادر برایت صندلی نماز می آورد

متوجه خواهی شد

که زندگی آنقدر ها ارزش نداشت

که برای به دست آوردن کسی که دوستش داشتی نجنگی!

که برای آرزو هایت تلاش نکنی!

 

به زودی وارد روزمرگی هایت خواهی شد

به زودی وارد روزی می شوی

که آرام و ساکت روی صندلی چوبی قدیمی جهیزیه ات

رو به روی پنجره ی خانه نشسته ای و چای می نوشی

و همسرت طبق معمول مشغول غر و لند هایش ست!

 

به زودی متوجه خواهی شد

که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی!

که هرروزت را به بهانه ی روز بهتر از تو ربود

و تو چه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی!

 

زندگی تو همین امروز است

همین ساعت

کاری که دوست داری انجام بده!


"دوستت دارم" را به هرکس که لازم است بگو

هراز گاهی را با دوستانت بگذران،

فارغ از هر فکر، سفر کن...!

بعدتر ها متوجه خواهی شد

اما...

زندگی ات را همین امروز زندگی کن...

 

shahe_sheydai

 

 

متن و ترانه بهار من... "معینی کرمانشاهی"

 

   "ترانه قدیمی بهار من با صدای عماد رام"



        http://s1.picofile.com/file/8261274026/

Emad_Ram_Bahareh_Man_Gozashteh_Shayad_.mp3.html



                       ********

                  "بهار من"

 

چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی

چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی

بهار من گذشته شاید

 

شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خیال من

چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من

بهار من گذشته شاید

 

تو را چه حاجت نشانه من

تویی که پا نمی نهی به خانه من

چه بهتر آن که نشنوی ترانه من

نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی

نه رهگذاری از تو آرد ، گهی برای من پیامی

بهار من گذشته شاید

 

غمت چو کوهی به شانه ی من

ولی تو بی غم از غم شبانه ی من

چو نشنوی فغان عاشقانه ی من

خدا تو را از من نگیرد ، ندیدم از تو گر چه خیری

به یاد عمر رفته گریم کنون که شمع بزم غیری

بهار من گذشته شاید...

 

"رحیم معینی کرمانشاهی"