گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو
گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو

تسلیت...


ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه...


ایام سوگواری سرور شهیدان، امام حسین (ع) تسلیت و تعزیت باد...



ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم  بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ  دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

سلام من بـه محرم  بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

سلام من بـه محرم  بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم  به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش




گزارش کوه پیمایی 20...

"هوالجمیل"

 

 

گزارش کوهپیمایی پنج شنبه 94/7/9 

 

امروز هم شکر خدا توفیق داشتم که به کوهستان زیبای درکه عزیمت کنم،

 

ساعت 6:30 بامداد در میدون درکه بودم جای دوستان خالی نسیم 

روح بخش پاییزی می وزید، هوا مطبوع و خالی از آلودگی ها بود...

  



بی درنگ مسیر صعود به آغوش کوهستان رو انتخاب کردم و 

از کذرگاه ها و مسیرهای عبوری که چندان هم

خلوت نبودن عبور کردم،

در منطقه دوستداران کوهستان و آبشار کارا دقایقی 

در کنار نوازنده ی کمونچه که اکثر روزها اونجا

مشغول نوازندگی هست، نشستم و از

نوای کمونچه اش لذت بردم...




 

گروهی هم از کوه پیما ها که باهم قرار داشتن اونجا به تدریج 

جمع شدن و نیم ساعتی به حرکات نرمش و ورزش 

مشغول شدن ولی من که عجله داشتم ازشون 

جدا شدم و راه صعود رو ادامه دادم...








 

ساعت 8 و نیم در بند عبداله و آبشار جوزک بودم، 

نیم ساعتی نرمش و ورزش و حرکات یوگا 

انجام دادم بعدش جاتون سبز یه 

صبحانه ی دبش زدم و راه 

افتادم تا نصفه های 

راه پلنگ چال.


 







چون بعدازظهرش جلسه ی شعر داشتم اجبارا" برگشتم 

پایین تا از فیض حضور در جلسه محروم نشم.

 در راه برگشت بارون قشنگی باریدن 

گرفت و حسابی همه رو خیس کرد 

راستش خوردن بارون توو 

اون هوای صاف و تمییز ، 

لذتی داشت! 

که قابل 

توصیف 

نیست...

 



ساعت 11 پایین تو میدون درکه بودم، سریع سوار

ماشین ام شدم و راه افتادم تا به کارا و 

جلسه ی شعر برسم...

 

تعدادی عکسای کوهستان و سلفی هم گرفتم 

که تقدیم شما می کنم...

 

رع -  دهم مهر 94

 

عید غدیر مبارک...



غدیر عید همه عمر با على بودن

غدیر آینه‏دار على ولى الله ست  

 

غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر

غدیر نقش ولاى على به سینه ماست  

 

غدیر یک سند زنده، یک حقیقت محض

غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست  

 

غدیر صفحه تاریخ وال من والاه

غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است  

 

هنوز لاله «اکملت دینکم» روید

هنوز طوطى «اتممت نعمتى» گویاست  

 

هنوز خواجه لولاک را نداست بلند

که هر که را که پیمبر منم، على مولاست  

 

بگو که خصم شود منکر غدیر، چه باک

که آفتاب، به هر سو نظر کنى پیداست  

 

چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش

خلافتى که دوامش به کشتن زهراست

 

"غلامرضا سازگار" 

پاییز...

 

 

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند

با رنگ های تازه مرا آشنا کند



 خش خش ... ، صدای پای خزان است، یک نفر

در را به روی حضرت پاییز وا کند...