با سپاس و خضوع،
ممنونم از همه ی عزیزانی که در مراسم خاکسپاری، ترحیم،
هفت و چهلم مادر عزیزم شرکت کرده یا با ارسال
پیام، تلفنی و حضوری، اظهار همدردی و محبت
نموده اند، در واقع این لطف و محبت
دوستان سنگینی این مصیبت
عظیم و غم بزرگ را برای
بازماندگان
قابل تحمل نمود...
زبانم قاصر است،
خداوند از دریای بی کران محبتش
سیراب تان فرماید...
ایام به کام و درد و بلا از وجود خود و عزیزانتان دور باد...
اجرکم عندالله...
پنج نکته اساسی برای آموزش پیشگیری از آزار جنسی به کودکان
پدر و مادرها میتوانند بدون بکار بردن لفظ آزار جنسی پنج نکته اساسی برای پیشگیری از
آزار جنسی را به کودکان خود (پنج تا ۱۱ سال) یاد بدهند. برای چنین آموزشی پدر و مادرها
نیاز ندارند که وارد گفتگوهای دشوار شوند یا فکر کنند چطور میتوانند چنین موضوع
حساسی را به کودک خود یاد بدهند.
آنچه لازم است تنها پنج نکته است که با گفتگوهای ساده میتوان به کودک آموخت و به
آنها میتوان قانون لباس زیر نام داد. اینکه چگونه این را به فرزندتان یاد بدهید به خود شما
بستگی دارد، شما بهتر از هر کس دیگری میدانید چگونه این کار را انجام دهید؛
اما چند توصیه ساده:
گفتگو درباره ایمنی و امنیت کودک را تکرار کنید و فقط به یک بار بسنده نکنید.
یادآوری این نکات در گفنگوهای ساده روزمره بسیار مفیدند.زمانی که کودک
حاضر یا مایل به چنین گفتگویی نیست اصرار نکنید و آن را به موقعیت مناسب
دیگری موکول کنید.
این گفتگوها را در مکالمات و برنامههای روزمره یا حتی بازی ادغام کنید؛
در این صورت چنین گفتکوهایی هم برای شما هم برای کودک راحتتر و
طبیعیتر خواهد بود.
میتوانید برای این آموزشها خود اسمی انتخاب کنید،قانون لباس زیر یا
هر اسمی که خود مناسب میدانید یا برای کودک جالب است.
هر چیزی که با لباس زیر (زیرپوش، شورت، زیرشلواری) پوشانده شود
عضو خصوصی است. هیچ کس حق ندارد به آنها دست بزند،
هیچ کس حق ندارد که بخواهد آن را ببیند، هیچ کس حق ندارد درباره
آن با شما حرف بزند. اگر چنین اتفاقی افتاد کودک باید نه بگوید.
به کودک یاد بدهید موقع حمام پدر و مادر و موقع درمان پزشک یا پرستار
اجازه دارند به بدن او دست بزنند به شرط این که قبلا حتما" از کودک
اجازه بگیرند. در غیر این صورت هیچ کس مجاز به چنین کاری نیست و
کودک باید به هر کسی در این باره نه بگوید.
بدن کودک فقط متعلق به خودش و اختیار بدنش فقط دست خودش است؛
نه هیچکس دیگر.هیچکس اجازه ندارد کاری با بدن او بکند مگر در مواردی
مثل حمام رفتن با پدر و مادر یا معاینه پزشک.اگر کسی چنین درخواستی
کرد کودک حتما باید به فرد مورد اعتمادش این موضوع را اطلاع دهد.
نه گفتن حق کودک است.
نه گفتن را به کودک یاد بدهید. کودک حق نه گفتن دارد و باید به او یاد داد
که این حق اوست و نباید از نه گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند.
وقتی کودک نه گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، یاد میگیرد که
اختیار بدن و احساساتش دست خودش است. به عنوان پدر و مادر گاهی
شما مجبور میشوید که بر خلاف میل کودک رفتار کنید اما اگر کودک بتواند
به اعضای خانواده نه بگوید یاد میگیرد که به دیگران هم نه بگوید.
به کودک آموزش دهید به هر کس بخواهد با بدن او کاری کند نه بگوید و
اصرار یا تطمیع یا هر روش دیگری نباید نه را عوض کند.
رازهای بد نباید راز بمانند
کودک باید یاد بگیرد درباره رازهایی که او را نارحت میکنند حرف بزند.
به کودک باید یاد داد که بین راز خوب و بد تفاوت وجود دارد.
رازهای خوب (مثلا خرید پنهانی هدیه) را میتوان مخفی نگه داشت
اما رازهای بد را باید به فرد مورد اعتماد گفت. برای این کودک بتواند
چنین کند باید اعتماد به نفس داشته باشد و این با زندگی در آسایش
امنیت حاصل میشود. بزرگترین ابزار کودکآزار مخفیکاری است؛
"این رازی بین من و تو است". کودک باید بداند هر رازی که ناراحتش
میکند یا بر خلاف میلش است نباید راز باقی بماند.
کمک بخواه؛ همیشه کسی هست که کمک کند.
اگر کودک احساس غم، نگرانی یا ترس میکند میتواند با بزرگسالی
که به او اعتماد دارد این را در میان بگذارد. به کودک اطمینان خاطر
بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیستند و بیان آنها هم برایشان
دردسرساز نخواهد بود. مطرح کردن این ترسها و نگرانیها الزاما نباید
فقط با پدر و مادر باشند، ممکن است این موضوعات با خواهر و برادر،
دوست خانوادگی، معلم یا پزشک و روانشناس مطرح شوند.
گردآورنده : abtin ario
مادرم آن لحظه که نگاهت را از چشمانم ربودی آیا به این
نیندیشیدی که بعد از نگاهت به چه بنگرم؟
دست نازنینت را از دستم رهانیدی، بعد
از این بر دستان خدا بوسه می زنم و
تو را به دست او می سپارم...
مادرم تا ابد مهرت بر دل،
یادت در ذهن و
تصویرت
در چشمم می ماند...
روحت شاد ای مهربان ترین...
نازنین مادر مهربانم روی در نقاب خاک
کشید...
قلبمان در فراقت چگونه خواهد طپید؟
دوسه روزی بیشتر نگذشته اما
گویی سال هاست
نگاه مهربانت
روح و
جانم را نوازش نداده!
مادر!
چگونه تاب بیاورم؟...نبودنت درد بزرگی است...
و بزرگی این درد
مرا خواهد شکست...
وقتی کسی حالش بده بهش نگید ای بابا اینم می گذره،
نگید درست می شه، نخواهید با جوک های مسخره بخندونیدش
نمی خواد بخنده. خنده اش نمیاد غصه داره. می فهمین؟ غصه.
براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین.
از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید.
وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین.
شما در حقیقت باید حرف نزنید!
باید دستش رو بگیرید. بغلش کنید. تو چشم هاش نگاه کنید.
براش چایی بریزید،براش یک چیزی که دوست داره بریزید یا بپزید.
بذارید جلوش. بعد حرف نزنید. بذارید او حرف بزنه و شما گوش کنید.
هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید.
فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته.
شما جای اون آدم نیستید.
شما زندگی اون آدم رو از وقتی به دنیا اومده زندگی نکردید.
پس نظریه ها و حرف هاتون به درد خودتون می خوره.
بله. دستش رو بگیرید. بغلش کنید. سکوت کنید.
اگه دلش خواست، خودش حرف می زنه...
آخرین نوشتار دکتر محمود سریعالقلم است که در ادامه سلسله مطالب ویژگی های سی گانه
نوشته و برای انتشار در اختیار عصر ایران قرار داده است:
1- کسی نگران رفتار و گفتار او نیست. در ادب و امانت داری قابل پیش بینی است؛
2- اتومبیل خود را برای عابری که از خطوط عابر پیاده عبور می کند، کاملاً متوقف می کند؛
3- چون وفای به عهد برای او جدی است، بعضاً شبها برای تحقق عهد، فکر کرده و خوابش نمی برد؛
4- روزانه 5 دقیقه برای خشکاندن حسادت در وجود خود، برنامه ریزی کرده است؛
5- بسیار بسیار بسیار بسیار انصاف دارد؛