هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز
غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب
که نیست سینه ارباب کینه محرم راز
اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنی ست
من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز
چه گویمت که ز سوز درون چه میبینم
ز اشک پرس حکایت که من نیم غماز
چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز
بدین سپاس که مجلس منور است به دوست
گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز
غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست
جمال دولت محمود را به زلف ایاز
غزل سرایی ناهید صرفهای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز
میلاد امام حسن عسکری(ع) بر همگان مبارک...
پدر آن حضرت امام هادی (ع) و مادر ایشان بانو حدیث نام داشت.
حضرت در سنه 232 (ه ق) درمدینه متولد شدند و مشهورترین القابشان
زکی، عسکری و کنیه ایشان ابومحمد است.
از امام (ع) : هوشمندترین افراد کسی است که به حساب نفس
خویش پردازد وبرای پس از مرگ خود تلاش نماید.
- از ما نهفته با دگران یار بودهای
ما غافل و تو همدم اغیار بودهای
جایی که شب شدند حریفان تمام مست
باور که میکند که تو هشیار بودهای
- ای وای بر آن مرغ گرفتار که از دام
پایش بگشایند و پریدن نگذارند
- برهم زدم از ذوق اسیری پر و بالی
ورنه سر پرواز ز کنج قفسم نیست
- تا بر دلت از ناله غباری ننشیند
از بیم تو در سینه نهفتیم نفس را
-تا کی نصیحتم که بخوبان مبند دل
ناصح ترا چکار؟ دل من دل تو نیست
-چه دامست اینکه هر مرغی که میگردد گرفتارش
نمیآید به خاطر پرفشانیهای گلزارش
-حسرت مرغ اسیری کشدم کز دامی
کرده پرواز و به کنج قفسی افتادهست
- در آن گلشن که گلچین در به روی باغبان بندد
نمیدانم به امید چه بلبل آشیان بندد
- درین گلشن از آن شادم که نوپرواز مرغان را
رسد عهد گرفتاری چو بال و پر شود پیدا
- نمیدانم زیان و سود بازار محبت را
همین دانم که کالای وفا کمتر شود پیدا
- دلخراش است دگر ناله مرغان چمن
در خم دام مگر تازهگرفتاری هست؟
- شب چو بمیرم به سر کوی تو
زنده شوم صبحدم از بوی تو
«غمش در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
خلد گر به پا خاری آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند»
- منزل بسی دور و به پا ما را شکسته خارها
واماندگان را مهلتی ای کاروانسالارها
گر باغبان روزی به ما بندد در گلزارها
ما را نگاهی بس بود از رخنه دیوارها
انجام کارهای پسندیده هم روش خاصی دارد،
که از انتخاب مقصد درست آغاز می شود...
بعد فکر درست...
انتخاب مسیرمناسب و حرکت...
البته با ایمان و اطمینان...
از خدای بزرگ می خواهیم که یقین
لازم را به ما عطا کند،
تا عمل مان بهتر شود...
دوست من:
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند...
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دهید،
همان نتیجه را می گیرید که همیشه می گرفتید!
کارتان را با توکل به خدا آغاز کنید، توانائی انجامش بدنبال می آید...