گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو
گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو

به مناسبت روز پدر...

 

 

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش

گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر

از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم

ولی از زبانش هرگز نشنیدیم …!

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،

اما واسه خیلی ها پدری کرد

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشه میره کارگری

برای سیر کردن شکم بچه اش،

اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچه اش تقسیم میکنه

اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش...

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف

خونه کسی رو جارو نزنن..

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن،

کوچک و کوچک تر میشود


ولی پدر ...

یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهت اش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمی آورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر می تواند بنویسد  …
بیایید قدردان باشیم ...


"به سلامتی پدرها و مادرها..."

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"

 تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ می باخت... 


وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و می بینی

چقدر آهسته میره ، می فهمی پیر شده !

 

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش می لرزه ،

می فهمی پیر شده !


وقتی بعد غذا یه مشت دارو می خوره ، می فهمی چقدر درد داره

اما هیچی نمیگه...


  وقتی می فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش  ،

دلت می خواد بمیری...

پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها

هم میتوانند مرد باشند !

به سلامتی هرچی پدره...

 

 

"توسط: آقای حسن احمدی" 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.