ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
"هوالجمیل"
گزارش کوهپیمایی پنج شنبه 94/7/9
امروز هم شکر خدا توفیق داشتم که به کوهستان زیبای درکه عزیمت کنم،
ساعت 6:30 بامداد در میدون درکه بودم جای دوستان خالی نسیم
روح بخش پاییزی می وزید، هوا مطبوع و خالی از آلودگی ها بود...
بی درنگ مسیر صعود به آغوش کوهستان رو انتخاب کردم و
از کذرگاه ها و مسیرهای عبوری که چندان هم
خلوت نبودن عبور کردم،
در منطقه دوستداران کوهستان و آبشار کارا دقایقی
در کنار نوازنده ی کمونچه که اکثر روزها اونجا
مشغول نوازندگی هست، نشستم و از
نوای کمونچه اش لذت بردم...
گروهی هم از کوه پیما ها که باهم قرار داشتن اونجا به تدریج
جمع شدن و نیم ساعتی به حرکات نرمش و ورزش
مشغول شدن ولی من که عجله داشتم ازشون
جدا شدم و راه صعود رو ادامه دادم...
ساعت 8 و نیم در بند عبداله و آبشار جوزک بودم،
نیم ساعتی نرمش و ورزش و حرکات یوگا
انجام دادم بعدش جاتون سبز یه
صبحانه ی دبش زدم و راه
افتادم تا نصفه های
راه پلنگ چال.
چون بعدازظهرش جلسه ی شعر داشتم اجبارا" برگشتم
پایین تا از فیض حضور در جلسه محروم نشم.
در راه برگشت بارون قشنگی باریدن
گرفت و حسابی همه رو خیس کرد
راستش خوردن بارون توو
اون هوای صاف و تمییز ،
لذتی داشت!
که قابل
توصیف
نیست...
ساعت 11 پایین تو میدون درکه بودم، سریع سوار
ماشین ام شدم و راه افتادم تا به کارا و
جلسه ی شعر برسم...
تعدادی عکسای کوهستان و سلفی هم گرفتم
که تقدیم شما می کنم...
رع - دهم مهر 94