ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هوالجمیل
"گزارش کوه پیمایی پنج شنبه و جمعه ۲۸ و ۹۵/۵/۲۹"
روز ۵شنبه توفیق داشتم که یک بار دیگه در آغوش کوهستان زیبای درکه و
منطقه ی پلنگ چال و توچال باشم.
ساعت ۷:۴۵ توی میدون درکه بودم. چون این هفته تنها بودم راه افتادم به طرف بالا و
معبرهای عبور و گذرگاه هارو بدون وقفه طی کرده و مسیر رو ادامه دادم.
مسیرها نسبتا" شلوغ بود! هم به دلیل گرمی هوای شهر و هم
به خاطر ساعت که کمی دیرتر از هفته های
قبل عازم شده بودم.
حدود ساعت ۸:۴۵ در محل استراحتگاه کوهستان بودم جایی که نوازنده کمونچه
هر هفته اونجا حضور داره و قطعاتی رو برای حاضرین علاقه مند می نوازه...
۲۰ دقیقه ای کنارش نشستم و به نوای کمونچه اش گوش دادم
کمی هم باهاش خوش و بش کردم
(یه فیلم ۲ دقیقه ای هم از نواختنش گرفتم)
و بعد راه افتادم به طرف بالا.
هرجه بالاتر می رفتم هوا خنک تر و دلچسب تر می شد و خستگی و خمودگی زندگی
شهری از جسم و جان آدم دور می شد.
در واقع به جای
خستگی
از صعود به ارتفاعات،گویی یه نوع نشاط
و انرژی خاصی به آدم تزریق می شه که لذت مضاعفی دست می ده.
خلاصه جای دوستان سبز! آب و هوای پاک و تمیز کوهستان که گاهی همراه با نسیم خنکی
است باعث آرامش روح و روان آدم می شه...!
آبشار کارا و سایر مناطق کوهستان رو طی کردم حدود ساعت ۱۰ از بند عبداله عبور کردم
و حوالی آبشار جوزک اتراق کردم تا کمی استراحت کرده
و صبحانه ای میل کنم.
تا ساعت ۱۱ در اون حوالی بودم بعدش راه افتادم به طرف بالا.
مناطق اذغال چال و سیاه کرک رو رد کردم و عازم
پلنگ چال شدم.
دیگه آفتاب بالا اومده بود و ظهربود گرمای حاصل از نور مستقیم خورشید کمی آزاردهنده بود.
هفته های قبلی که به مقصد پلنگ چال می اومدم حدود ساعت ۵ صبح حرکت می کردم
تا به گرما نخورم به خصوص در فصل تابستان و روزهای آفتابی.
در هر صورت با پوشش اضافی در سر و صورت و گردن
و استفاده از کرم ضد آفتاب،
با این مشکل هم مقابله کردم.
ساعت یک بعدازظهر به پناهگاه پلنگ چال رسیدم.
بعد از استراحت و صرف ناهار در اون حوالی تا مسیر توچال گشتی زدم و
با چندتا از کوهنوردها عازم بالاتر شدم.
از منطقه ی سیاه کرک به بالا مسیرها خیلی خلوت تر
می شه و فقط کوه نوردها به بالا صعود می کنن.
بعد از پلنگ چال هم مسیر عبور و گذرگاه ها کاملا” خلوته و تنهایی به خصوص
در ساعات پایانی روز بالا رفتن درست نیست.
این گروه عازم قله توچال بودن و من بعداز طی مسافتی
چون وسایل کافی برای اتراق در کوهستان توچال رو همراه نداشتم برگشتم
به طرف پلنگ چال تا شب رو اونجا اتراق کنم.
شب اش خیلی عالی و رویایی ست به خصوص مواقعی که هوا صاف و آسمون پر ستاره ست.
شب دمای هوا به صفر و گاهی زیر صفر هم می رسید. البته درقله توچال
که اون کوهنوردها عازم بودن
دمای هوا به ۷ هشت درجه زیر صفر می رسه
که بایستی لوازم کافی همراه آدم باشه.
در فصل سرما و زمستون درجه هوا تا ۳۰ درجه زیر صفر هم می رسه و
تحملش برای مدت زمان طولانی عیر ممکنه .
شب رو توی پناهگاه بودم و صبح زود عازم پایین شدم.
حدود ساعت ۹ صبح در حوالی ابشار جوزک
بودم وهمون جا اتراق کردم و بعداز
کمی ورزش و نرمش،
یه صبحانه دبش زدم به بدن (املت وخرما با چای و نبات).
تا ظهر در اون حوالی بودم و ظهر بعداز صرف ناهاری مختصر، عازم پایین شدم.
در طول مسیر برگشت به دفعات در بعضی مکان ها توقف کوتاهی داشتم.
ساعت ۳ ونیم توی میدون درکه بودم
و از اونجا مستقیم رفتم به دیدار آخر هفته
با عزیزان سفرکرده...!
تعدادی هم عکس سلفی و مناظر کوهستان و
فیلمی از نوازنده ی کمونچه گرفتم
که تقدیمتون می کنم...
( برای دیدن فیلم روی آدرس زیر کلیک کنید):
http://s2.picofile.com/file/8264772434/video_2016_08_18_09_12_51.mp4.html
رع - ۹۵/۵/۳۱