گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو
گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو

گزارش کوه پیمایی ۳۶...

 هوالجمیل

 

"گزارش کوه پیمایی پنج شنبه و جمعه ۲۸ و ۹۵/۵/۲۹"

 

روز ۵شنبه توفیق داشتم که یک بار دیگه در آغوش کوهستان زیبای درکه و 

منطقه ی پلنگ چال و توچال باشم.  

ساعت ۷:۴۵ توی میدون درکه بودم. چون این هفته تنها بودم راه افتادم به طرف بالا و 

معبرهای عبور و گذرگاه هارو بدون وقفه طی کرده و مسیر رو ادامه دادم.

مسیرها نسبتا" شلوغ بود! هم به دلیل گرمی هوای شهر و هم 

به خاطر ساعت که کمی دیرتر از هفته های

قبل عازم شده بودم.




   




حدود ساعت ۸:۴۵ در محل استراحتگاه کوهستان بودم جایی که نوازنده کمونچه 

هر هفته اونجا حضور داره و قطعاتی رو برای حاضرین علاقه مند می نوازه...

۲۰ دقیقه ای کنارش نشستم و به نوای کمونچه اش گوش دادم 

کمی هم باهاش خوش و بش کردم

(یه فیلم ۲ دقیقه ای هم از نواختنش گرفتم)

 و بعد راه افتادم به طرف بالا.  

هرجه بالاتر می رفتم هوا خنک تر و دلچسب تر می شد و خستگی و خمودگی زندگی 

شهری از جسم و جان آدم دور می شد.

 در واقع به جای

خستگی

از صعود به ارتفاعات،گویی یه نوع نشاط 

و انرژی خاصی به آدم تزریق می شه که لذت مضاعفی دست می ده.

خلاصه جای دوستان سبز! آب و هوای پاک و تمیز کوهستان که گاهی همراه با نسیم خنکی

است باعث آرامش روح و روان آدم می شه...!






 

آبشار کارا و سایر مناطق کوهستان رو طی کردم حدود ساعت ۱۰ از بند عبداله عبور کردم 

و حوالی آبشار جوزک اتراق کردم تا کمی استراحت کرده

و صبحانه ای میل کنم.  

تا ساعت ۱۱ در اون حوالی بودم بعدش راه افتادم به طرف بالا.

مناطق اذغال چال و سیاه کرک رو رد کردم و عازم

پلنگ چال شدم.






 


دیگه آفتاب بالا اومده بود و ظهربود گرمای حاصل از نور مستقیم خورشید کمی آزاردهنده بود.

هفته های قبلی که به مقصد پلنگ چال می اومدم حدود ساعت ۵ صبح حرکت می کردم 

تا به گرما نخورم به خصوص در فصل تابستان و روزهای آفتابی.

در هر صورت با پوشش اضافی در سر و صورت و گردن 

و استفاده از کرم ضد آفتاب، 

با این مشکل هم مقابله کردم.









ساعت یک بعدازظهر به پناهگاه پلنگ چال رسیدم.

بعد از استراحت و صرف ناهار در اون حوالی تا مسیر توچال گشتی زدم و 

با چندتا از کوهنوردها عازم بالاتر شدم.

از منطقه ی سیاه کرک به بالا مسیرها خیلی خلوت تر

می شه و فقط کوه نوردها به بالا صعود می کنن.

بعد از پلنگ چال هم مسیر عبور و گذرگاه ها کاملا” خلوته و تنهایی به خصوص 

در ساعات پایانی روز بالا رفتن درست نیست.

این گروه عازم قله توچال بودن و من بعداز طی مسافتی

چون وسایل کافی برای اتراق در کوهستان توچال رو همراه نداشتم برگشتم

 به طرف پلنگ چال تا شب رو اونجا اتراق کنم.







شب اش خیلی عالی و رویایی ست به خصوص مواقعی که هوا صاف و آسمون پر ستاره ست.

شب دمای هوا به صفر و گاهی زیر صفر هم می رسید. البته درقله توچال 

که اون کوهنوردها عازم بودن

دمای هوا به ۷ هشت درجه زیر صفر می رسه 

که  بایستی لوازم کافی همراه آدم باشه.

 در فصل سرما و زمستون درجه هوا تا ۳۰ درجه زیر صفر هم می رسه و 

تحملش برای مدت زمان طولانی عیر ممکنه .

شب رو توی پناهگاه بودم و صبح زود عازم پایین شدم.






حدود ساعت ۹ صبح در حوالی ابشار جوزک

بودم وهمون جا اتراق کردم و بعداز

کمی ورزش و نرمش،

یه صبحانه دبش زدم به بدن (املت وخرما با چای و نبات).  

تا ظهر در اون حوالی بودم و ظهر بعداز صرف ناهاری مختصر، عازم پایین شدم.

 




در طول مسیر برگشت به دفعات در بعضی مکان ها توقف کوتاهی داشتم. 

ساعت ۳ ونیم توی میدون درکه بودم

و از اونجا مستقیم رفتم به دیدار آخر هفته

با عزیزان سفرکرده...!  

تعدادی هم عکس سلفی و مناظر کوهستان و 

فیلمی از نوازنده ی کمونچه گرفتم

که تقدیمتون می کنم...


( برای دیدن فیلم روی آدرس زیر کلیک کنید):


 http://s2.picofile.com/file/8264772434/video_2016_08_18_09_12_51.mp4.html


 

رع - ۹۵/۵/۳۱ 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.