گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو
گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو

چتر ها را ببندیم...


 

 

 

 

چتر ها را ببندیم

 

به ضیافت قطره های پاک باران برویم...

 

و بگذاریم باران گناهانمان را پاک کند و بشوید...

 

نگاه خسته مان را زیر باران تازه کنیم...

 

چرا که فردا طلوع پاک رویاهاست،

 

چتر ها را ببندیم...

 

باران زیباست

 

اشعار شب عاشورا... "علی اکبر لطیفیان"

 

"زبان حال امام حسین با حضرت زینب"

 

 

  

داری عقیله خواهر من گریه می کنی

 

آیینه برابر من گریه می کنی

 

از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت

 

خیلی شبیه مادر من گریه می کنی

 

دلشوره می چکد ز نگاه سه ساله ام

 

وقتی کنار دختر من گریه می کنی

 

من از برای معجر تو گریه می کنم

 

تو از برای حنجر من گریه می کنی

 

امشب برای ماندن من نذر می کنی

 

فردا برای پیکر من گریه می کنی

 

امشب نشسته ای و مرا باد می زنی

 

فردا به جسم بی سر من گریه می کنی

 


 

 

آقا، به دادم می رسی؟... "رضا نیکوکار"


زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ 

بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟


گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام 

ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟



از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند 

گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟


ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی 

پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟


ماه نورانی شب های سیاه عمر من !

ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟


من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام 

هشتمین دردانه زهرا! به دادم می رسی؟  


باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم 

یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟

شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد... "حامد عسگری"



شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد

خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد

  

ادامه مطلب ...

ماتریس متقارن ادبی


 

  از چهره   افروخته    گل را      مشکن

  افروخته   رخ مرو     تودگر      به چمن

  گل را      تو دگر    مکن خجل  ای مه من

  مشکن   به چمن   ای مه من  قدر سخن