گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو
گل نرگس...

گل نرگس...

وبلاگ رضا علیزاده - نیکو

گزارش کوه پیمایی 33 ...

"هوالجمیل"

 

گزارش کوه پیمایی پنجشنبه 95/2/16

 

بالاخره بعد از چند هفته که درگیر بیماری مادر بودم

توفیق دست داد و بخت یار بود توونستم به آغوش زیبای

کوهستان درکه پناه ببرم..


جای دوستان خالی هوای خوب و مساعدی بود و نسیم

بهاری می وزید که روح و جان رو صفا و جلا می داد...

ساعت 9و30  صبح توی میدون درکه بودیم و به اتفاق همراه

به سینه ی کوه زدیم...

 

به خاطر تعطیلی رسمی، جماعت به کوه و دمن زده بودن

و مسیرهای عبوری نسبتا" شلوغ بود...


 




 

    ادامه مطلب ...

گزارش کوه پیمایی 27...

                                                                 "هوالجمیل"       

 

                                                     گزارش کوه پیمایی 94/11/22    

 

امروزم شکر خدا توفیق داشتم در دامن زیبای کوهستان توچال

و درآغوش طبیعت باشم...

ساعت 8 صبح توی پارکینک توچال بودم، جای پارک رو به زحمت

پیدا کردم تعداد ماشین ها که در این موفع صبح به محیط

کوهستان اومده بودن خارج از تصور بود!...

خوشحالم که مردم استقبال خوبی از طبیعت و ورزش و کوهستان می کنن..

انرژی مضاعفی بهم می ده...  از بودن در کنارشون شادمانم...


 

ادامه مطلب ...

گزارش مسابقات آزاد تیراندازی با کمان1...

روز پنج شنبه 94/8/7  مسابقات آزاد تیروکمان در آکادمی تیروکمان تیرگان

 با حضور تعداد کثیری از تیراندازان باشگاه های تهران و شهرستان ها

برگزار گردید، سطح مسابقه بالا و کیفی بود،تیم ما هم تلاش خوبی  از خود

نشان داد و سه مقام جهارمی در رشته ی کامپوند آقایان و خانم ها و در

رشته ریکرو بانوان کسب کردیم.


مسابقات در محیطی دوستانه و صمیمی در یک روز بارانی

ونسبتا" سرد برگزار شد وتیراندازان از لحاظ

 کمی و کیفی به ارزیابی خود پرداختند.

درپایان به نفرات برتر اول 

تا سوم

مدال قهرمانی و به سایر

تیراندازان لوح یادبود شرکت در مسابقات اعطاءشد.

عکس هایی از این مسابقات را  تقدیم شما دوستان گرامی می کنم...


  ادامه مطلب ...

گزارش کوه پیمایی 20...

"هوالجمیل"

 

 

گزارش کوهپیمایی پنج شنبه 94/7/9 

 

امروز هم شکر خدا توفیق داشتم که به کوهستان زیبای درکه عزیمت کنم،

 

ساعت 6:30 بامداد در میدون درکه بودم جای دوستان خالی نسیم 

روح بخش پاییزی می وزید، هوا مطبوع و خالی از آلودگی ها بود...

  



بی درنگ مسیر صعود به آغوش کوهستان رو انتخاب کردم و 

از کذرگاه ها و مسیرهای عبوری که چندان هم

خلوت نبودن عبور کردم،

در منطقه دوستداران کوهستان و آبشار کارا دقایقی 

در کنار نوازنده ی کمونچه که اکثر روزها اونجا

مشغول نوازندگی هست، نشستم و از

نوای کمونچه اش لذت بردم...




 

گروهی هم از کوه پیما ها که باهم قرار داشتن اونجا به تدریج 

جمع شدن و نیم ساعتی به حرکات نرمش و ورزش 

مشغول شدن ولی من که عجله داشتم ازشون 

جدا شدم و راه صعود رو ادامه دادم...








 

ساعت 8 و نیم در بند عبداله و آبشار جوزک بودم، 

نیم ساعتی نرمش و ورزش و حرکات یوگا 

انجام دادم بعدش جاتون سبز یه 

صبحانه ی دبش زدم و راه 

افتادم تا نصفه های 

راه پلنگ چال.


 







چون بعدازظهرش جلسه ی شعر داشتم اجبارا" برگشتم 

پایین تا از فیض حضور در جلسه محروم نشم.

 در راه برگشت بارون قشنگی باریدن 

گرفت و حسابی همه رو خیس کرد 

راستش خوردن بارون توو 

اون هوای صاف و تمییز ، 

لذتی داشت! 

که قابل 

توصیف 

نیست...

 



ساعت 11 پایین تو میدون درکه بودم، سریع سوار

ماشین ام شدم و راه افتادم تا به کارا و 

جلسه ی شعر برسم...

 

تعدادی عکسای کوهستان و سلفی هم گرفتم 

که تقدیم شما می کنم...

 

رع -  دهم مهر 94